نمیدانم چطور و چگونه وبلاگم رو شروع کنم، چه جوری و از کجا شروع کنم ، فقط می خواهم شروع کنم.
ابتدا وبلاگم رو می خواهم با شعر شروع کنم چون شعر و شاعری و عشق به شعر توی وجود همه ما ایرانیها موج میزنه بعد از اون هم می خواهم در خصوص دوستان قدیمی و دوران دانشگاهم بنویسم آخه دلم خیلی هوای اون دوران رو کرده یادش بخیر چی بود چی شد چی گذشت هی هی ...این قافله عمر عجب می گذرد ...
متاسفانه این هم نمیدونم از کجا شروع کنم و اصلا از چی بنویسم، آیا این کای که من دارم انجام میدم دردی روهم دوا میکنه ؟ خلاصه اینکه خودم هم نمیدونم( تا حالا سردرگم تر از من دیدین؟)اصلا چرا بنویسم، اصلا چرا فکر کنم؟ مگه اونها به من و دیگر دوستان فکر میکنند که من فکر میکنم ؟
مگه بار مشکلات میزاره اونها هم فکر کنن؟ یا شاید اونها در زندگی و مسائل کاری اونقدر پیشرفت داشتند که وقت سر خاراندن هم ندارن چه برسه به اینکه...
نمیدونم حالا شروع میکنم خدار رو چی دیدین...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر